نمایشگاه ، آتلیه
پنج شنبه همگی با هم رفتیم نمایشگاه کتاب، من و بابای امیرحسین تصمیم گرفتیم بن کتابمون رو برای گل پسر خرج کنیم. در نهایت از صبح زود رفتیم نمایشگاه و فقط سالن کودک و نوجوان رو گشت زدیم و ظهر برگشتیم.
پسرم اذیت نکرد و کلی ما رو همراهی کرد.فقط دوست نداشت ازش عکس بگیریم و فقط تونستیم همین عکس رو ازش بگیریم.
امروز هم گل پسری رو بردیم آتلیه،شانس آوردیم رسیدیم اونجا از خواب بیدار شد و خوش اخلاق بود، آخرش که ما می خواستیم عکس ها رو برای چاپ انتخاب کنیم شروع به گریه کرد. عکس هاش رو خواهم گذاشت. البته این اولین عکس آتلیه ایش نبود و خاله سمیه، قبلا زحمت این کار رو کشیده بود. این هم چند تا از عکس هایی که خاله مهربون امیرحسین گرفته بوده. ایشالا که خوشبخت بشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی