و ناگهان چقدر زود دیر می شود.
انا لله و انا الیه راجعون «و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی،جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی، آغازی بی پایان را می سراید"
مادربزرگ مهربانم، خواهری داشت که سعی کرده بود بعد از فوت خواهرش، جای خالی را برای خواهر زاده هایش پر کند ولی درست بعد از 1سال و 10 ماه دوری خواهرش را تحمل نکرد و به او پیوست. درست به فاصله اختلاف سنی که دو خواهر داشتند و اکنون هر دو خواهر در گلزار شیخان در جوار شهدا و شیخ بزرگ میرزای قمی و در نزدیکی حرم آرام گرفته اند.
خداوند روحشان را قرین رحمت خود کند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی