خاطرات اولین سفر مشهد
پسر گلم! بعد از مدتها این فرصت بنصیبم شد که بتونم وبلاگت رو آپدیت کنم! تو این پست سعی میکنم خاطرات اولین سفرت به مشهد مقدس یعنی شهر خانواده پدری رو برات ثبت کنم. بالاخره انتظارها به سر اومد و تونستیم بعد از حدود 13 ماه از به دنیا آمدنت ببریمت مشهد! بگذریم از اینکه طی دوران بارداری هم نتونسته بودیم بریم (یعنی حدود 2 سال میشه که من و بابات هم نرفته بودیم!) روز چهارشنبه 24 مهر ساعت 8 شب پرواز داشتیم. از بد روزگار رفتن سفر مصادف شد با مریض شدن شما. طوری که چند ساعت قبل پرواز مجبور شدیم بریم متخصص کودکان. این مریضی شما رو خیلی اذیت کرد تو هواپیما هم که همش جیغ میزدی و ناله میکردی. هنگام رسیدن به مشهد عمو مهدی و عمه فاطمه اومده بودن به...
نویسنده :
مامان،بابا
23:46