امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

شیرینی زندگی ما

هندونه شیرین ما

1392/4/25 22:15
نویسنده : مامان،بابا
294 بازدید
اشتراک گذاری

هفته پیش بعد از اینکه کمی از بیماری سرماخوردگی امیرحسین بهتر شد، باباش یه روز که از دانشگاه داشت می آمد خونه، یه لباس قشنگ از جمهوری برای گل پسرمون خریده بود.

وقتی لباس رو تنش کردم، توی گرمای تابستون ما یک هندونه شیرین شیرین خندون داشتیم که کم مونده بود، بخوریمش.

اینم از سلیقه باباجون امیرحسین آقا.( امیرحسین : ممنون بابایی)

پیوست 1: این که دست امیرحسین هست، برچسب جغدی هست که روی کمدش چسبونده بودیم، تموم این برچسب ها رو کنده و باهاشون بازی می کنه، علاوه بر اینها برچسب های روی شوفاژ اتاقش رو هم کنده، نمی دونم چه جوری اینها رو می کنه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الهام(مامان اميرحسين)
26 تیر 92 16:15
چه جالب...
پسر ما از پسر شما ياد گرفته يا پسر شما از پسر ما...
اميرحسينم تمام برچسباي روي تختشو ميكنه!!


نمی دونم والا نکنه با هم تله پاتی دارن. تازه همشو هم می خوره
فتحیه
26 تیر 92 18:14
ای هندونه،‌ای باقلوا،‌ای شکر،‌ای عسل، بپر بغل خاله.


چه جوری خاله، تو که هزارتا هزارتا دوری