کلمات
چند وقتی است که دوباره سرماخوردگی توی خونه ما راه پیدا کرده، و یک ماهی هست که درگیرش هستیم. امیدوارم زودتر دست از سر ما برداره و بره خونه خودشون.
وقتی امیرحسین رو برای سرماخوردگی اش بردیم دکتر، ازمون در مورد روند رشدش پرسید و گفت الان باید حدود یک، دو کلمه حرف بزنه و من فکر کردم که واقعا در اتمام 14 ماهگی امیرحسین چند کلمه بر زبان می یاره و این شد سرآغاز این پست من.
کلمات امیرحسین عبارتند از:
بابا، ماما، آبه، داغ، جوجو، دَ دَ، الو ، بده، دو( یک رو بلد نیست فعلا)، شی( یعنی شیر)،عم( عمه)، ممّد( محمد)،من، جیز، تاتا ابازی( تاب تاب عباسی)، گل( وقتی با توپ بازی می کنه مدام می گه گل)،
و وقتی هم چیزی رو می خواد می گه " من بده ه ه "
و من فکر می کنم این کلمات برای پسرم که من و پدرش خیلی کم باهاش حرف می زنیم روند خوبی هست.
پیوست 1: دو دندان جدید در دهان امیرحسین روییده است که به گمانم دندان آسیاب است ولی این که کدام آسیاب است رو نمی دونم. یکی در فک بالا و دیگری دقیقا مقابلش در فک پایین. مدتی است که احساس می کردم دندان های امیرحسین داره کدر می شه و این دلیل این شد که باباش براش خمیردندان بخره. البته قبلا مسواک داشته بود و هر از چند گاهی دندون های آقا رو تمیز می کردیم ولی دیگه قصد داریم هر شب این کارو بکنیم تا خدایی نکرده دندون هاش کدر نشه.
پیوست 2: برای حفاظت از سیم های تی وی و خودش، جلوی اون یه میز گذاشته بودیم و خوشحال بودیم که امیرحسین کاری نمی تونه بکنه ولی تقریبا از دو هفته پیش به راحتی می ره روش و میاد پایین. قبلا می تونست از مبل و تخت بالا و پایین بره ولی از میز می ترسید و وقتی بابام روی میز می ذاشتش از ترس تکون هم نمی خورد و حالا..
پیوست 3: یک تشکر ویژه از مادرجون( مادربزرگ من) برای خرید این لباس زیبا برای پسری( البته مال قبلا بوده و الان اندازش شده)
چه پسر آقایی داریم ما