تاب تاب...
سه هفته پیش وقتی برای اولین بار امیرحسین رو بردیم پارک و سوار تاب و سرسره کردیم، بچه مون کلی ذوق کرده بود ولی بمیرم بعد از اون پارک و بیماری ویروسی و .... تموم اون خوشی ها از سرمون پرید و پسرم رو توی خونه سوار بر کریرش تاب می دادیم، تا اینکه دیروز بابایی یه تاب خوشگل برای امیرحسین خرید و امیرحسین دیگه واقعا تاب بازی می کنه.
امروز هم که من رفتم دانشگاه، (به گفته پدرش) امیرحسین روی تابش خوابش می بره. فعلا که راضی هستیم تا ببینم کی براش تکراری می شه.
پیوست : اولین عکس، مال دیروزه که تازه امیرحسین برای اولین بار سوار شد و دومین عکس ماله امروزه. به تفاوت در نشستن دقت کنید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی